نجم الدین رازی
شعر های دیگر
شمارهٔ ۲۴: در عشق یار بین که چه عیار می رویم - سر زیر پا نهاده چه شطار می رویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در عشق یار بین که چه عیار می رویم سر زیر پا نهاده چه شطار می رویم در نقطهٔ مراد بدین دور ما رسیم زیرا به سر همیشه چو پرگار می رویم جانی که هست مان فدی یار کرده ایم ور حکم می کند به سردار می رویم مرگ ار کسی به جان بفروشد همی خریم عیاروار ز آنکه بر یار می رویم ما را چه غم ز دوزخ و باخلدمان چه کار؟ دلداده ایم ما بر دلدار می رویم بار امانتش به دل و جان کشیده، پس در بارگاه عزت بی بار می رویم با ظلمت نفوس و طبایع در آمدیم در جان هزارگونه ز انوار می رویم ز آن پس که بوده ایم بسی در حریم جهل این فضل بین که محرم اسرار می رویم عمری اگر چه در ظلمات هوا بدیم آب حیات خورده خضروار می رویم گرچه چو چرخ کور و کبود آمدیم لیک با صد هزار دیده فلک سار می رویم در نقطهٔ مراد بدین دور ما رسیم زیرا به سر همیشه چو پرگار می رویم نجم الدین رازی