نجم الدین رازی
شعر های دیگر
شمارهٔ ۵: عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست - کششتگان عشق را از وصل جانی دیگرست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق را گوهر برون از کون کانی دیگرست کششتگان عشق را از وصل جانی دیگرست عشق بی عین است و بی شین است و بی قاف ای پسر عاشق عشق چنین هم از جهانی دیگرست دانهٔ عشق جمالش چینهٔ هر مرغ نیست مرغ آن دانه پریده ز آشیانی دیگرست بر سر هر کوچه هر کس داستانی می زند داستان عاشقان خود داستانی دیگرست بی زبانان را که با وی در سحر گویند راز خود ز جسمانی و روحانی زبانی دیگرست طالع عشاق او بس بوالعجب افتاده است کوکب مسعودشان از آسمانی دیگرست آن گدایانی که دم از عشق رویش می زنند هر یکی چون بنگری صاحب قرانی دیگرست لاف عشق روی جانان از گزافی رو مزن عاشقان روی او را خود نشانی دیگرست. نجم الدین رازی