امامی هروی
غزل ها
شمارهٔ ۱۲: ای شده جان در سر سودای تو - برده دلم مشک سمای تو
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای شده جان در سر سودای تو برده دلم مشک سمای تو در چمن حسن خرامان ندید چشم جهان سرو ببالای تو بر فلک حسن فروزان نگشت چهره چو خورشید خور آسای تو ماه زمینی و نیابد به عمر ماه فلک چون رخ زیبای تو نور دل و دیده ی از بهر آن در دل و در دیده کنم جای تو خواستنت اصل تمنای من تا کنم از دیده تمنای تو من کیم آخر که جهان مینهد سر چو، سر زلف تو بر پای تو نرگس رعنای تو خونم بریخت در هوس لعل شکر خای تو وعده فردا مده، از آنکه رفت عمر من اندر سر فردای تو باز نخواهد مگر انصاف شاه خون من از نرگس شهلای تو امامی هروی