علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۲ - مخترع: کهنه سفال میکده کآئینه صفاست این
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کهنه سفال میکده کآئینه صفاست این پر می صاف اگر شود جام جهان نماست این جام جم است اگر بود و آئینه سکندری این چو بجای هر دو شد بین شرف کجاست این من به فراق جان دهم او به وصال خلق جان در ره عشق این چنین ظلم کجا رواست این وصل نداشت مغتنم دل به فراق اسیر شد هر که نگفت شکر آن عاقبتش سزاست این من به بلای مهر او خاک ولیک هر دم او گشته بلای دیگری وه چه عجب بلاست این جان به بهای بوسه ای برد چو خواستم بگفت روزی ادا بخواهمش کرد عجب اداست این فانی اگر قدم زند شیخ مرو به ناز عجب صومعه ای ریا مدان بادیه فناست این علی شیر نوایی