علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۲۳۱ - تتبع شیخ: به دو چشم یار اسیرم که همی زنند تیرم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به دو چشم یار اسیرم که همی زنند تیرم به من غریب رحمی که به کافران اسیرم چو بکوی و قد او شیفته ام اگر چه واعظ دهدم ز روضه و حور فسانه کی پذیرم اجلم رقیب و عمرم شده آن لب روان بخش نه از آن بود گریزم نه ازین بود گریزم من از آرزوی آن تیغ هلاک و او کشد غیر بکشید جای آنست ز غیرت ار نمیرم به من از تو جور ناید به کجا رسد وصالت که ترا جناب عالی من زار بس حقیرم چو به میهمانم آیی کشم آه و نیم جانی که جزین متاع نبود ز قلیل و از کثیرم پی یک نظر به کوی تو درآمدم چو فانی نظری نهفته گه گه تو ز حال وامگیرم علی شیر نوایی