علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۷۷ - تتبع خواجه: صبح تاب مه کزین عالی رواق افتاده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صبح تاب مه کزین عالی رواق افتاده بود با مه خویشم صبوحی اتفاق افتاده بود وه چه باشد هر کرا هرگز چنان صبحی دمد کافتابم در صبوحی هموثاق افتاده بود گاه چشمم بر رخش از عین حیرت مانده باز گه سرم بر پایش از روی وفاق افتاده بود از نشاط این چمن وصلی که ما را داد دست در حریفان های و هوی طمطراق افتاده بود نی غلط گفتم خیالست اینکه دیدست این مراد چون فلک با نامرادان در نفاق افتاده بود گر دل سوزانم از فرقت همیشه تیره ماند کی سیاهی هرگز از داغ فراق افتاده بود همچو داغ تازه فانی را ازان خورشیدروی کوکب اقبالش اندر احتراق افتاده بود علی شیر نوایی