علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۱ - تتبع حضرت شیخ: چشمم چو بر آن روی چو رشک قمر افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمم چو بر آن روی چو رشک قمر افتاد از چشم دوید انجم و بر روی در افتاد از خوی به رخت اختر دری به شفق نیست کز شبنم فردوس به گلبرگ تر افتاد خون دلم از دیده ز بس کرد غمم فاش هر چند جگر گوشه نمود از نظر افتاد شامم که ز هجران تو شد روز قیامت چون روز شدم وعده به روز دگر افتاد از ناله من تا به سحر خواب نبردش وین تهمتی در گردن مرغ سحر افتاد در حسرت بوسی که به جانم ز لبت بود زان لعل چه خونها که مرا در جگر افتاد فانی بره سعدی اگر زد قدمی چند با او سخنش بین که چو شیر و شکر افتاد نی نی چه حد آنکه درآید به مقابل کز پرتو اکسیر وی این خاک زر افتاد علی شیر نوایی