علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱ - مخترع: حسنی که دیده دید دل آنسوی مایل است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسنی که دیده دید دل آنسوی مایل است فریاد دل ز دیده و آه من از دل است خواهم که آتش افتد از آن چهره در نقاب گو از چه رو بچشمم ازان روی حایل است در ظلمت فراق چو نوشم زلال خضر آب حیات نیست که آن زهر قاتل است هر چند دلفروز بود آفتاب می آن هم به زیب گلشن حسن تو داخل است آب خضر چه جویم و انفاس عیسوی آن لب به دستم ار فتد این هر دو حاصل است لعلت ز جان و غنچه ات از دل دهد نشان گویا که خلقت تو نه از آب و از گل است فانی به کوی عشق بتان چون در آمدی؟ غافل مباش از آنکه خطرناک منزل است علی شیر نوایی