علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۷۶ - ایضا له: زهی از تاب می گل گل شگفته باغ رخسارت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زهی از تاب می گل گل شگفته باغ رخسارت ز هر گلخار خاری در دل عشاق بیمارت بدان رخسار و قامت گر نمایی جلوه در گلشن قیامت افتد از قامت ز رعنایی رفتارت به دام زلف هر سو دانه خالت عجب نبود اگر مرغان باغ قدس را سازی گرفتارت بدان سان حسن و استغنای خوبی گر نگه داری حق یاری امیدم آنکه باشد حق نگهدارت مرا شد عشق و قسمت شد ترا زهد و ریا ای شیخ به کار من مرا بگذار و رو تو هم پی کارت! برون از دورت ای گردون محقر کلبه ای خواهم که می بارد غبار درد و غم از طاق زر کارت درم بگشای پیر دیر که اینک آمدم سرخوش به عذر توبه و تقوی بگردن بسته زنارت گدای عشق را اندک تفقد گر کنی امروز بود ای پادشاه حسن فردا اجر بسیارت تو ای فانی که در سر هر چه بودت رهن میکردی عجب نبود که سر مانی کنون چون نیست دستارت علی شیر نوایی