علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۶۸ - ایضا له: کسیکه دل ز سر زلف مشکسای تو بست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کسیکه دل ز سر زلف مشکسای تو بست امید جان به لب لعل جانفزای تو بست غریب کوی تو شد دل بپرس گه گاهش چرا که رخت سفر از وطن برای تو بست نگر تموج خون خواست نقش بند ازل چه نقش هاست که بر لعل گون قبای تو بست کشای چشم ترحم به سوی مقتولت که دیده از چمن دهر از جفای تو بست به باغ وصل مکن دلکشای بیش ای گل چو غنچه هر که گره در دل هوای تو بست چراست پای تو خون مرغ نامه بر گویا سپهر نامه خونین دلم به پای تو بست به شام هجر چو پروانه سوختی فانی مگر که شمع سپاه از پی فنای تو بست علی شیر نوایی