علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۴۴ - اختراع: چون بدیر آمد ز بهر خم شکستن محتسب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون بدیر آمد ز بهر خم شکستن محتسب شد دل رندان چو چشم شوخ ساقی مضطرب اجتناب افتاد اهل دیر را از وحشتش اهل دین نبود عجب گشتن ز شیطان محتسب آفتش افکند در دور حریفان انقلاب کش به جان آفت رسد از دور چرخ منقلب شام هجران حمرت گردون چه باشد از شفق گر نگشته آتش آهم به گردون ملتهب کامکاران را نکودان نیکوان را ارتکاب آن چو نبود بد بود گشتن بدی را مرتکب عاشقی و دردمندی پیشه کن ور نیستی خویش را با اهل درد عشق میکن منتسب فانیا گر قطع صحرای فنا را طالبی بایدت از باطن پیر مغان شد مکتسب علی شیر نوایی