علی شیر نوایی
غزل ها
شمارهٔ ۴۲ - در طور خواجه: شگفت چون گل رخسار ساقی از می ناب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شگفت چون گل رخسار ساقی از می ناب بنای زهد من از سیل باده گشت خراب مرا که نقد دل و دین برفت در سر می ز نام و ننگ درین کهنه دیر خود چه حساب بنوش باده و دیوانه باش در عالم که بهر عالم دیوانگی است بزم شراب جوانی است و خمار و بهار و آتش عشق بیار می که جنون را تمام شد اسباب چو امن خواهی ازین کارگاه پر آشوب میا ز میکده بیرون و باش مست خراب اگر خراب بود خانه جهان چه عجب که دید خانه که آباد ماند بر سر آب! بباید آخرش اندر سر قدح رفتن هوای باده به سر هر که را بود ز احباب اگر فنا شدنت میل هست چون فانی برویت آنچه رسد از سپهر روی متاب علی شیر نوایی