حکیم نظامی گنجوی
خسرو و شیرین
بخش ۱۱۰ - حکمت و اندرز سرائی حکیم نظامی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دلا از روشنی شمعی برافروز ز شمع آتش پرستیدن بیاموز بیارا خاطر ار آتش پرستی از آتش خانه خطر نشستی من خاکی کزین محراب هیچم چنو صد را به حکمت گوش پیچم بسی دارم سخن کان دل پذیرد چگویم چون کسم دامن نگیرد منم دانسته در پرگار عالم به تصریف و به نحو اسرار عالم همه زیچ فلک جدول به جدول به اصطرلاب حکمت کرده ام حل که پرسید از من اسرار فلک را که معلومش نکردم یک به یک را زسر تا پای این دیرینه گلشن کنم گر گوش داری بر تو روشن از آن نقطه که خطش مختلف بود نخستین جنبشی کامد الف بود بدان خط چون دگر خط بست پرگار بسیطی زان دوی آمد پدیدار سه خط چون کرد بر مرکز محیطی به جسم آماده شد شکل بسیطی خط است آنگه بسیط آنگاه اجسام که ابعاد ثلثش کرده اندام توان دانست عالم را به غایت بدین ترتیب از اول تا نهایت چو بر عقل این نمونه گشت ظاهر به یک تک میدود ز اول به آخر خدایست آنکه حد ظاهر ندارد وجودش اول و آخر ندارد خدابین شو که پیش اهل بینش تنگ باشد حجاب آفرینش بدان خود را که از راه معانی خدا را دانی ار خود را بدانی بدین نزدیکیت آیینه در پیش فلک چه بود بدان دوری میندیش تو آن نوری که چرخت طشت شمعست نمودار دو عالم در تو جمعست نظامی بیش از این راز نهانی مگو تا از حکایت وا نمانی حکیم نظامی گنجوی