مجیرالدین بیلقانی
غزل ها
شمارهٔ ۴۵: شمع دل را شب هجران تو سر سوخته ام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شمع دل را شب هجران تو سر سوخته ام مرغ جان را گه سودای تو پر سوخته ام تو چه دانی که من از دست شکر خنده تو؟ چند بر مجمر غم همچو شکر سوخته ام؟ ای بسا روز که من پیش خیال تو چو شمع تا به شب مرده و شب تا به سحر سوخته ام زان مفرح که به دل سوختگان از تو رسد شربتی ده به من آخر که جگر سوخته ام مرغ عشق تو منم زانکه در آتشگه غم بهتر آن روز شمردم که بتر سوخته ام قدر سوز تو چه دانند ازین مشتی خام؟ هم مرا سوز که صد بار دگر سوخته ام ور نه هر لحظه مجیر از غمت این خواهد گفت شمع دل را شب هجران تو سر سوخته ام مجیرالدین بیلقانی