مجیرالدین بیلقانی
قصیده ها
شمارهٔ ۶۸: خسرو زرین سپر دوش شد اندر کمان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خسرو زرین سپر دوش شد اندر کمان تافت چو نیم آینه جرم مه از قیروان بود سیه شش جهات همچو ز آب آینه سرخ بر آم د دو قطب همچو زآتش سنان دست فلک زان نهاد آینه بر طاق قوس کز یرقان دید پر، چشم عروس خزان طاق پل اکنون و آب آینه دان در غلاف شهپر طاوس و برف آینه در پرنیان تو ز کمان شد به شکل آینه گون برگ سبز تا سپر زرنگار حربه کشید از کمان آینه دستی است شاخ پنجه بریده زبن شعبده کاری است چرخ بیضه نما از دخان برف که زال زرست غنچه جوان روی ازوست ز آهک فرتوت دان کاینه ماند جوان کار بهار و خزان بر صفت آینه است کز پس پشت صفاش هست کدورت عیان چشمه خورگر ز خاک بیش نهان شد رواست کان بصفا آینه است وین بصفت ناتوان آینه زین روی بس خاصه درین ربع خاک جبهت کهف امم قدوه آخر زمان مجیرالدین بیلقانی