میرزا آقاخان کرمانی
نامه باستان
بخش ۶۳ - پادشاهی شاپور ذوالاکتاف
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پس از شاه بروی درم ریختند به مشگوی تاجی بیاویختند چو ماهی دو بگذشت بر آن پری یکی کودکی زاد چون مشتری نهادند شاپور نامش مهان ازو خرمی یافت روی جهان نشاندند او را به گاه پدر به گهواره اش بسته دیهیم زر یکی موبدی بود شهروی نام همی کرد دستوری او تمام چنین تا برآمد بر این هفت سال برافروخت شاپور فرخنده یال به خردی سخن های شاهانه گفت که موبد بماندی ازو در شگفت یکی پل به بغداد بنیاد کرد که جان های مردم همه شاد کرد به خردی بیاراست کار سپاه بیفزود بر لشکر رزم خواه یکی جنگ کرد او بقوم عرب به طایر سرآورد روز طرب هر آن جا عرب یافتی ای شگفت زدو دست او دور کردی دو کتف از این رو ذوالاکتافش آمد لقب که از مهره بگشاد کتف عرب چو خاک یمن را سراسر بتاخت یکی لشکر گشن آماده ساخت همی کرد آهنگ قیصر بروم کزو باژ بستاند آباد بوم میرزا آقاخان کرمانی