میرزا آقاخان کرمانی
نامه باستان
بخش ۵۳ - سلاله سلوکیان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پس از مرگ اسکندر نامور زهرسو درآمد یکی تاجور همه پادشاهی و ملک کیان بیفتاد در دست یونانیان زهر سوی آن ملک آشوب خاست بهم اوفتادند از چپ و راست به ایران و بابل سلوکوس بود ابر لیدیا آنیتو خوس بود پتولومه بودی به مصر اندرون کساندر به یونان زمین رهنمون نظر ار به تاریخ ایرانی است سلوکوس استهن یونانی است به تازی ابلخی بود نام او زگیتی برآمد همه کار او سلفکی بدو هست منسوب و بس به شام و حلب هم بدش دسترس پس از وی پسرش انتیوکوس نام به ایران زمین زیستی شادکام ورانام مستر بدی آزروس که پورش بدی انتیوکوتیوس فزون بد به قدرت زشاهان پیش هم انطاکیه ساخت بر نام خویش چو سال اندر آمد به پنجاه و اند که شاهان ایران سلفکی بدند یکی نامور بود ارزاس نام به بلخ اندرون زیستی شادکام ورا آنتیوکوس با دار و برد سپهدار بر لشگر بلخ کرد یکی جنگ آراست آن نامور اکاتوگ را کشت در باختر به بلخ گزین گشت فرمانروا بنا کرد پس دولت پارتا ازو هست بنیاد اشکانیان که او اشک بد از نژاد کیان جهان بودشان سالیان چارصد نگهدار کشور بدندی زبد چو بر تخت شان شاد بنشاندند ملوک الطوایف همی خواندند به شهنامه زیشان نراند سخن همان کرده کوتاهشان بیخ و بن ازیشان به جز نام نشنیده است نه در نامه ی خسروان دیده است ولی چون به تاریخ کس بنگرد چنین عذر را از خرد نشمرد که این پادشاهان گردن فراز نمودند شاهی زمانی دراز همه جنگ جوی تهمتن بدند نگهدار ایران زدشمن بدند به گاهی که روما جهانگیر بود جهانش همه زیر شمشیر بود نیامد بر ایران از ایشان زیان بسی جنگ کردند با رومیان از ایشان همی روم را بود بیم که دلها زاشکانیان شد دو نیم همانا مغان را نکردند شاد مغان هم از ایشان نکردند یاد کنون من بگویم همه نامشان که چون شد به گیتی سرانجام شان میرزا آقاخان کرمانی