محمد بن منور
منقولات
شمارهٔ ۶۵
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شیخ گفت: من کان حیوته بنفسه فحیوته الی ذهاب روحه و من کان حیوته بالاخلاص و الصدق فهو حی بقلبه ینقل من دار الی دار. پس گفت: الاخلاص الذی لایکتبه الملکان ولایطلع علیه انسان. شیخ گفت هرکس کی بنفس زنده است به مرگ بمیرد و هرکه باخلاص و صدق زنده است هرگز نمیرد، از سرایی به سرایی نقل کند. پس شیخ گفت: یا عزَّ اُقْسِمُ بِالَّذِی اَنَا عَبدُه وَلَهُ الحجیجُ وَما حَوَت عَرفات لا ابتَغِی بَدَلاً سِواکِ خَلیلةً فَثِقی بِقَولی وَالکِرامُ ثقات وَلَو اَنَّ فَوقی تربةً وَدَعَوْتنی لَاَجَبْتُ صوتِکَِ وَالعِظامُ رُفات وَاِذا ذَکَرتُکِ یا خَلُوب تَقَطَّعَتْ کبدی عَلَیْکِ وَزادَتِ الحَسَرات پس شیخ را وقت خوش گشت و این بیت بگفت: گر مرده بوم برآمده سالی بیست چند پندرای که گورم از عشق تهیست گر دست بخاک برنهی کاینجا کیست آواز آید که حال معشوقم چیست پس شیخ گفت معشوقۀ موحدان آن سر پاکست و این سر باقی بود آن سر بنظر حقّ قایمست و حقّ راست و از نصیب خلق پاکست و درین قالب عاریتی است هر کرا آن سر هست حَیّ است و هر کرانیست او حیوانست. شیخ گفت روزی بر سر منبر: الامن عاش باللّه لایموت ابدا. محمد بن منور