محمد بن منور
فصل دوم - حکایاتی که بر زبان شیخ رفته
حکایت شمارهٔ ۸۷
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
طلحة بن یوسف العطار گفت که مدتی پیش شیخ ابوسعید بودم، چون بازمی گشتم مرا گفت: چون به بغداد شوی و ترا گویند کی چندین گاه کرادیدی و چه فایده گرفتی چه خواهی گفت؟ رویی وریشی دیدم؟ گفتم تا شیخ چه فرماید. شیخ گفت هرکه تازی داند این بیت بر وی خوان: قالواخراسان اخرجت رشأ لیس له فی جماله فقلت لاتنکروامحاسنه فمطلع الشمس من وهرکه تازی نداند این بیت برو خوان: سبزی بهشت و نوبهار از تو برند آنی که بخلد یادگار از تو برند در چینستان نقش و نگار از تو برند ایران همه فال روزگار از تو برند محمد بن منور