هلالی جغتایی
قصیده ها
قصیدهٔ شمارهٔ ۲: گر جان کنم به حسرت زان لب نمیکند دل
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر جان کنم به حسرت زان لب نمی کند دل دل کندن از لب او جان کندنی ست مشکل قبله ست روی جانان، لعلش چو آب حیوان این یک مقابل جان و آن یک به جان مقابل درست دعا بر آرم، هرگز فرو نیارم الا دمی که سازم در گردنت حمایل ای من سگ خیالت، آن جا که اوست هرگز نه حاجب ست مانع، نه پرده دار حایل بازی مکن که پیشت، در خون و خاک غلتم نه مرده و نه زنده، چون مرغ نیم بسمل گر بر زلال حیوان ریزد حمیم قهرت آن آب زندگی را سازد چو زهر قاتل گر در سموم باشد اندک نسیم لطفت در یک نفس جهان را بخشد حیات کامل از بهر مطربانت سازد فلک همیشه این چرخ چنبری را خورشید و مه جلاجل دست کرم گشودی، بذل درم نمودی پیش از دعای داعی، پیش از نماز سایل در سلک آن لئالی، خود را مکش هلالی سررشته را نگه دار، زین رشته دست مگسل بادا تمام مردم در خدمت تو حاضر بادا نظام انجم از طلعت تو حاصل هلالی جغتایی