کمال الدین اصفهانی
قصیده ها
شمارهٔ ۱۹۳ - وله ایضاً فیه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز دستت آز را سرمایه یی ذکر حاتم با کفت افسانه یی ذات پر معنیّ تو اندر جهان صورت گنجیست در ویرانه یی آشکارا پیش ذهن و خاطرت هر کجا در غیب پنهان خانه یی هست در دور کف دریا کشت هفت دریا کمتر از پیمانه یی نیست از من سوخته تر در جهان شمع اقبال ترا پروانه یی کار من بگشاید ارکلکت شود در کلید روزیم دندانه یی تا در این شهر آمدم از بس اوام من رهی بفروختم کاشانه یی وام داری هر دم از هر گوشه یی در من آویزد چنان دیوانه یی گر نمایم رخ بدو چون آینه چنگ در ریشم زند چون شانه یی چشمها بر راه دارم همچو دام تا کجا افتد بچنگم دانه یی من چنین محروم و از انعام تو گشته هر آواره یی فرازنه یی مانده من لب خشک و در بحر سخات آشنا ور گشته هر بیگانه یی حسبة لله بفرما منعما در خلاص کار من پروانه یی یا اشارت کن که تا مطلق کنند وقت را مرسوم موقوفانه یی از تردّد بر لب آمد جان من آریی فرمای یک ره یا نه یی کمال الدین اصفهانی