کمال الدین اصفهانی
قصیده ها
شمارهٔ ۱۶۸ - وله ایضاً فیه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ز بزرگی بدان مقام که قدرت بر سر گردون فراشتست و ساده بس که تردّد کنند زی درت آنک بر فلک از کهکشان علامت جاده عاجز تدبیر تست جنبش گردون ور چه بکار آورد فنون جلاده خدمت تو کردنی چو طاعت ایزد مدحت تو گفتنی چو لفظ شهاده جلوه گه خصم تو منصّۀ دارست گردن بندش کمند و تیغ قلاده تیر فلک در هوای آتش طبیعت بر بفکندست همچو تیر کباده آتش خشم تو چون زبانه برآرد شیر فلک برنهد بگاو لباده از تو سؤالیست بنده را بتفضّل زود جوابش ده از طریق افاده گر بفضولی کسی ز خادم مخلص پرسد حالی چنان که باشد عاده گوید نان زیادت تو چه فرمود خواجه چو باز آمد از سفر بسعاده؟ شاید اگر گویمش که از پس شش ماه صرت کما کنت و العناء زیاده کمال الدین اصفهانی