خواجوی کرمانی
سام نامه
بخش ۱۵ - آغاز کتاب سامنامه - از گفتار افصحالمتکلمین خواجوی کرمانی رحمهالله علیه
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کنم ابتدا از خداوند یاد که هر مشکلی را بود او گشاد کنون روی در روی جام آورم یکی قصه از کار سام آورم زبان را چو خلخال زرین کنم سمند سخن سنج را زین کنم کنون پر شگفتی یکی داستان بپیوندم از گفته باستان که چون رخت بیرون برم زین سرای ز من یادگاری بماند به جای که هر ذره خاکم غباری بود پس از مرگ من یادگاری بود اگر خود به مقصد رسد پای من برآید به دولت تمنای من بپردازم این نامه نامدار که از من بماند بسی یادگار اگر خود فلک را جز این نیست رای بسا آرزوها که ماند به جای زمانه نه بر من ستم کرد و بس نبینم ز جور وی آزاد کس جهان چولعین جهنده بود خنک آنکه قهرش فکنده بود بیا تا بشوئیم ازین دوست دست نباشیم در دام او پای بست سر پای بر چرخ گردون ز نیم یکی روی بر خاک میدان نهیم بهارست از خاک گل می دهد عروس چمن در چمن می چمد ز یک سوی نرگس قدح برگرفت ز سوی دگر لاله ساغر گفت بنفشه سر زلف بر باد داد پریشانی من مرا یاد داد مگر بلبل از غنچه بیداد داشت ز دل تنگیش بانگ و فریاد داشت چنین روز با شادمانی بود بود گر به وقت جوانی بود جوانی ز عیش و طرب سرمکش که عیش و طرب با جوانیست خوش پس از ما بسی روزگاران بود که گل روید و نوبهاران بود هزار آفرین بر لب راستان بر آن کس که خوش خواند این داستان نویسنده گر کج نخواهد نوشت برومند بادا به خرم بهشت خواجوی کرمانی