ابوالفرج رونی
قصیده ها
شمارهٔ ۱۹ - ایضاً له
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای نام تو بخشیده بخشنده ارواح آیات رسالت را انفاس تو الواح برنامه دیوان هنر فضل تو عنوان در کشتی دریای سخا رای تو ملاح انعام تو بر خسته دل سایل مرهم احسان تو بر قفل در روزی مفتاح چون قطب فلک عرض ترا راحت ساکن چون جرم قمر سیر ترا سرعت سیاح اقبال تو خواهند بر اشباح طبایع گرنه نکنند ایشان اقبال بر اشباح قصاب نیارد که به فتاح دهد رنگ تا خلق تواند رندمد بوی بفتاح در جاه عریض تو مساحت ننهد پی هر چند که به او هم مسیح آمد مساح توفیق به چنگ آرد جهد تو بتوفیق ملواح به دام آرد صیاد بملواح ناخواسته از گنج عروس تو چو شاهان با خواسته خیزند همی زایر و مداح تا آینه نجح تو بازار گرفته است آزار ندیدست بدو صیقل انجاح گر نطق تو انگیزد مرموز نیارد مرموزتر از سحر تو بر معجزه ایضاح ور خشم تو افروزد مصباح نتابد پروانه مصباح به هنگامه مصباح بارب چه درخشی ست جهان زیر تو یارب آن ابلق جوشنده کوشنده کداح هیهات ز آسیب درخشش گه آسیب آسان فکند پیل چو شطرنجی طراح گرداب کند حلقه ناورد خوی او پس بر لب گرداب نهد گام چو ملاح گوئی بدنش نیست بدن در خط آورد گردان شده بی علت روحی است ز ارواح آنی که رسید است بتأیید الهی امر تو و نهی تو بافساد و باصلاح از فضل تو گر بنده امان یابد نشگفت زین هاویه هایل سوزنده قداح تا روی به کفار نهد رایت اسلام تا پشت به عباس کند نسبت سفاح اندر عمل خیر تنی بادت کوشان واندر امل خلق دلی بادت مرتاح دست تو و طبع تو مه و سال و شب و روز با دسته ریحان زده و با قدح راح ابوالفرج رونی