ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۳۳۶ - گفتگوی منوچهر با قارن درباره ی کوش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنین بود تا قارن تیزچنگ ز فیرش بپردخت و آمد به جنگ که فیرش حصاری بدی آن زمان ز دریا برآورده سر تا آسمان بشد چاره قارن چنان کرد پست که کرکس نیابد بر آن جا گذشت به دیدار او شد منوچهر شاد همه داستانها بر او کرد یاد که از کشتن تور، سلم دلیر شکسته دلی گشته از رزم سیر کنون سخت نیرو گرفته ست باز که این دیوزاده درآمد فراز بدو گفت قارن که ای شاه نو درشت و دلیر است و ناباک و گو به نیروی او در جهان مرد نیست ز گردان کس او را هماور نیست من او را بسی آزمودم به رزم بسی دیدمش نیز هنگام بزم ز جنگش برِ شاه بردم به بند چنان بر هیون بسته چون گوسپند چنان خوار و زار است در دست تو چو سوفار تیر تو در شست تو منوچهر گفتا به زور خدای به فرّ جهانگیر پاکیزه رای به گرزش بدان سان بکوبیم سر که کوه کلنگان نبیند دگر ایرانشاه