ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۲۶۶ - آرایش دو سپاه در میدان جنگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بفرمود تا گاه بانگ خروس زننده بزد نای رویین و کوس جهان پُر شد از شور وز مشغله برآمد ز روی زمین زلزله خروش ستوران و بانگ گوان درخشیدن تیغ و برگستوان ز مریخ بستد دل ورای و هوش همان زنده را زهره آمد به جوش قراطوس را دو برادر بُدند که با لشکر و تخت و افسر بُدند چپ و راست لشکر بدیشان سپرد که بودند هر دو دلیران گُرد بداد از سپه هر یکی را سوار ز جنگاوران و یلان صد هزار به قلب اندرون خویش را جای کرد درفش از پسِ پشت بر پای کرد وزآن روی کوش جهانگیر باز سپه را بفرمود تا کرد ساز سپاهی به مردان خورّه سپرد که سالار ایرانیان بود خرد سوی راست لشکر فرستادشان بسی تیغ و برگستوان دادشان سلیح تن خویش و اسب نبرد برادرش را داد و در قلب کرد بدو گفت چون قلب دشمن ز جای بجنبد تو در جنگ سستی نمای چنان کن که دشمن شود بر تو چیر قراطوس گردد ز غمری دلیر به کمباره داد او سپاهی دگر کجا اورمزد آمد او را به در سواری که با قارن رزمزن برابر همی داشتی خویشتن به تن خویش او بود و پیوند اوی گرامیتر او را ز فرزند اوی سوی میسره کرد جایش پدید برفت و سپه بر دو صف برکشید ایرانشاه