ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۱۲۷ - گفتگوی کوش با نوشان
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دگر روز دستورش اندر رسید بسی خوردنی پیش خسرو کشید زمین را ببوسید و بردش نماز بپرسیدش از رنج و راه دراز بدو گفت با آتبین کار تو نگویی که چون بود پیگار تو سخنگوی نوشان زبان برگشاد همه داستان دربدر کرد یاد گله هرچه کرد از بهک یاد کرد که بر ما و دیهیم بیداد کرد یکی کرد با دشمنِ شاه دست از این بود کز ما سواری نرست وز ایشان سواری نخَست و نکشت از ایرا که یکسر بدادند پشت به خمدان مر او را بهک داد راه به قصرین به گفتار او شد سپاه زرایش چو ویران شد آن مرز و بوم در این مرز برگشت بدخواه شوم چرا نامه کرد او که من کردم این کز آن شهر برگشت شاه آتبین وگرنه همه چین بهم برزدی نرفتی از آن شهر تا بستدی چو دشمن به فرمان او گشت باز نه آن هردوان را یکی بود راز بدو گفت کوش این سخن رازدار زبان را از این داستان بازدار ایرانشاه