ایرانشاه
کوش نامه
بخش ۴۰ - رسیدن ایرانیان و چینیان بهم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یکی روز ناگاه سالار چین یکی تاختن کرد بر آتبین ز بیرون بیشه بدو باز خورد برآمد ز ناگه ده و دار و بَرد فزون آمد از چینیان ده هزار ز ایرانیان بود سیصد سوار یکی رزم ناگاه پیوسته شد تنی چند از ایران سپه خسته شد چو دید آن چنان آتبین از سپاه بُنه سوی بیشه گسی کرد شاه بجوشید و برگستوان برفگند چو باد اندر آمد به اسب سمند خروشید کای نامداران جنگ یک امروزتان کرد باید درنگ که گر سستی آرید در کارزار نیابید از این دشمنان زینهار وگر پیش دشمن بدارید پای نباید بریدن امید از خدای کز اوی است پیروزی و دستگاه به لشکر که را کرد باید نگاه؟ که ایشان گنهکار و بدگوهرند به فرمان ضحاک جادو سرند بسا لشکر گشن از اندک سپاه گریزند ناگاه از رزمگاه بگفت این وز باد، اسب سمند بر آن لشکر دشمنان برفگند اگر گرز زد، مرد را کرد پست وگر تیغ زد، سر بیفگند و دست ایرانشاه