خواجه عبدالله
طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات
بخش ۱۱۹ - و من طبقهٔ الثالثه بنان الحمال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ابوالحسن بنان بن محمد بن حمدان بن سعید المصری گفتند که باصل از واسط بود بمصر نشستی و آنجا برفت از دنیا در ماه رمضان سنه ست عشرة و ثلثمائه. وی از مهینان مشایخست و گوینده بود بحق و امر معروف او را مقاماتست مشهور و کرامات ظاهر. با جتید صحبت کرده بود و خراز و از مشایخ آن وقت، گویند که از استاذان حصری است. شیخ الاسلام گفت: کی وی نه حمال بود، کی وی امام بود ابن طیلون ویرا در خانه کرد در چاه باشیر، که احتساب کرده بود و امر معروف. روز سدیگر بیرون کردند. گفتند او را مگر ترا رنج بود ازشیر؟ گفت: نبود رنج، جز آنکه شیر مرا می لیسید، ودر آب دهن شیر فقها را خلافست. شیخ بوعلی رودباری٭ حکایت کرده از وی، بنان گفت: من کان یسره ما یضره متی یفلح؟ پرسیدند ویرا از مهینه احوال صوفی. گفت: الثقة بالمضمون والقیام بالاوامر و مراعات السر والتخلی من الکونین بالتسبب بالحق. قال الدقی سمعت بنان یقول: ان افردته بالربوبیة افردک بالعنایه والامر بیدک ان نصحت صافوک و ان خلطت خلوک. بنان حمال گوید: کی در تیه بنی اسرائیل می رفتم، شخصی دیدم مهول بجای آوردم کی از اهل غیبست نه از شیطان. ویرا گفتم: مرا وصیتی کن: گفت: بنان! ان کان اللّه اعطاک من سرسره سراً فکن مع ما اعطاک و ان کان اللّه لم یعطیک من سرسره سراً فکن علی الظاین من المسلمین و علیک بکتبه و حدیث رسوا اللّه . شیخ الاسلام گفت: کب بوالحسن مزین دو بوده اند، یکی کبیر و یکی صغیر «مزین مهین و مزب کهین» مزین مهین از اهل بغداد بود و گور مهین در بغدادست و آن کهین در مکه و اللّه اعلم. و مهین صاحب اجتهاد بود و تعبد. شاگردوی گفت: الکلام من غیر ضرورة مقت من اللّه بالعبد. شیخ الاسلام گفت: که گرد کردار گرد، که از گفتار جز گرفتاری ناید. خواجه عبدالله