خواجه عبدالله
طبقات الصوفیه - امالی پیر هرات
بخش ۱۲ - من المتقدمین ابراهیم بن سعد العلوی الحسینی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کنیه ابواسحق از قدمیان مشایخ است از اهل بغداد، صاحب کرامات ظاهر، نظیر ابراهیم ادهم. شیخ الاسلام گفت: هزار و دویست واند شیخ شناسم ازین طایفه، درین طریق دو علوی شناسم از مشایخ، یکی ابراهیم بن سعد العلوی صاحب سخن و کرامات. ددیگر حمزهٔ علوی صاحب کرامات. ابن ابراهیم بن سعد استاد بوالحارث اولاسی است، سید بوده از مشایخ. شیخ الاسلام گفت: کی وقتی بوالحارث اولاسی، در اول ارادت و ابتداء کار خود، بخانه خاگینه خورده بود، رستی بی یاران خود. بابراهیم سعد رفت، و وی در راه می رفت پای نهاد بر آب، و بوالحارث گفت: دست بیاور! دست بوی داد، پای وی در آب فروشد. ابراهیم گفت: پای تو در خاگینه آویخته است مطالباً بهذالامر. گفت تو طالب نه، رو از خلق عزلت گیر! و فراغت دل جوی! و کرد کردگار! و رفت بر آب و بوالحارث را گذاشت. شیخ الاسلام گفت:وی سید بود در توکل و زهد، وقتی بخانهٔ بشر حافی ٭ آمد و گفت بخانهٔ جنید، و آن بشر در ستر است کی وی پیش از جنید بود، بشر را گفت: اگر چیزی خوردنی داری بیار: طعام آوردند، وی پارهٔ بخورد و باقی در گلیم نهاد و ببرد. دخترکی بود گفت: می گویند فتح امام متو کلانست لیک طعام برداشت و ببرد. بشر گفت: او در شما می آموخت کی توکل درست شود هیچ چیز زیان ندارد. شیخ الاسلام گفت: کی تجرید درست شود ملک سلیمان معلوم نبود. کی تجرید درست نشده بود آستین افزونی از سردست معلوم بود. شیخ الاسلام گفت، که ابراهیم حربی ٭ گوید: کی من حاضر بودم، من دیدم آن نوشته گویند که سی و سه بار وی نماز کرده اند قرب سی هزار مرد مات ببغداد النصف من شوال سنه ثلث و سبعین و مائتین. رحمه اللّه علیه. خواجه عبدالله