اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۸: عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقم برخط و خال و رخ مه سیمائی که بیک عشوه فریبد دل صد دانائی هست در گردن جان سلسله زلف کسی که اسیرست بدامش دل هر شیدائی چون توان دید جمال رخش امروز بنقد از پی نسیه چرا منتظر فردائی نکند بار دگر دیده بطوبی نظری گر بجنت بخرامی بچنین بالائی آنچنان واله حسنش شده ام از دل و جان که ندارم بجهان هیچ بخود پروائی هر گدائی که بکوی تو درآید روزی گشت در مملکت هر دو جهان دارائی مائی ما که اسیری بجهان قطره نمود غرقه در بحر شد و هست کنون دریائی اسیری لاهیجی