اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۰: زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری دگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زان کمان ابرو رسد هر دم مرا تیری دگر از خدنگ غمزه او گشته ام زیر و زبر آن دو ابرو مصحف آیات حسن ایزدیست قاب قوسین اینچنین باشد برصاحب نظر از رخ و پیشانی او گشت روشن برحکیم کافتاب از اوج چون گردد مقارن با قمر چشم فتانش که در افسونگری افسانه ایست در طریق مکر هر دم می نماید صد هنر آنچه در ملک دل و جان چشم شوخش میکند ترک رومی کی روا دارند و کفار تتر گر بصد مکر و حیل از دست غمزه جان برم چون کنم با چشم او کز غمزه شد خونخوارتر گوشه چشمان او از گوشه تقوی و زهد سوی میخانه کشد هر دم مرا بی پاو سر مستی ام از باده های چشم سرمست ویست از خمارش در جهان ز آشفتگی گشتم سمر شد اسیری مست و لایعقل بسان چشم او ساقی چشمش مدامم میدهد جامی دگر اسیری لاهیجی