اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۷: معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
معشوق جلوه کرد و دل از عاشقان ربود اندر میانه واسطه دلال عشق بود ذرات کون بیخبرند از شراب عشق ساقی بمهر تا در میخانه را گشود مستی زاهدان همه از نخوت و ریا مستی عاشقان خدا از می شهود حل رموز عشق نیامد ز عقل خام کوشش بسی نمود ولی خویش آزمود سودای عشق جان و جهانم بباد داد هیهات عشق و عاشق و فکر زیان و سود کشتند در زمین دلم تخم عشق دوست دهقان هر آنچه کشت بآخر همان درود زاهد بسعی گرچه قدم در طریق زد کوشش چه سود چون که زیارش کشش نبود زاهد نکرد فهم نکات دقیق عشق از عاشقان اگر چه ازین ها بسی شنود شادی وصل یار بجان عاقبت رسید زنگ غم فراق ز مرآت دل ز دود مفتی به نقل غره و هر دم مرا بدل از پیش یار وارد غیبی کند ورود تقلید را بمان و بتحقیق کن نظر سر حقیقتی که اسیریت وانمود اسیری لاهیجی