اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۲۰۱: حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حسن تو جلوه کرد و بعالم عیان شد در جلوه جمال تو رویت نهان شد آراست یار جلوه نام و نشان بخود ناگه فکند رخت و دگر بی نشان شد آئینه خواست یار که بیند جمال خویش مرآت حسن دوست تمامی جهان شد مهر جمالش ارچه ز ذرات ظاهر است لیکن تمام حسن بانسان عیان شد پیش از ظهور بود منزه ز جسم و جان ظاهر چو گشت عین همه جسم و جان شد معشوق و عاشق آینه عشق بوده اند جز عشق نیست این که هم این و هم آن شد در بزم وصل دوست اسیری چو راه یافت در ملک عشق بین که چه صاحب قران شد اسیری لاهیجی