اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۳: تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بکفر زلف تو جان مرا اقرار شد دل ز ایمان برگرفت و در پی زنار شد از شراب عشق جانان جان ما چون گشت مست از خیال زهد و هشیاری دلم بیزار شد از شراب جام عشقم از ازل مست و خراب من ازاین مستی نخواهم تا ابد هشیار شد می نگنجد در جهان جانم ز شادی و نشاط تا غم عشق تو ما را مونس و غمخوار شد تا دلم خو با جفای عشق جانان کرده است در وفای عشق او جان و دلم ایثار شد تاز لذات دو عالم نگذری مردانه وار کی توان کی، از لقای دوست برخوردار شد شد اسیری فارغ و آزاده از دنیا و دین تا ببزم عشق جانان جان ما را بار شد اسیری لاهیجی