اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۱۶۰: درد بی درمان بعالم دردماست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
درد بی درمان بعالم دردماست کانچنان سرو روان از ما جداست محنت ایام و غم های جهان ز اشتیاق او نصیب جان ماست کی علاج درد ما داند طبیب درد و سوز عشق دردم را دواست در هوایش رفت عمر و همچنان جان و دل در آرزوی آن لقاست من فدای آنکه از هستی خویش نیست گشت و در بقای بی فناست حیرت اندر حیرت آمد حال ما هر دمش با ما چو نوعی عشوه هاست واقف حال اسیری آن کسی است کو بدرد عشق دایم مبتلاست اسیری لاهیجی