اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۱۴۵: صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
صورت یاربخواب امد و در گوشم گفت که بخفتن نتوان در معانی را سفت خیز اندر پی مطلوب درآ از سر درد در طلب روز مخور شب همه شب نیز مخفت نقش اغیار برون کن ز درون دل خود تا که با یار همیشه بودت گفت و شنفت عاقبت دیده جان باز کند بررخ دوست هر دلی کو بغم و درد مدام آمد جفت جان و دل ساز فدا گر هوس دیدارست زانکه اینجا بکسی رو ننمایند بمفت توئی تست حجاب تو اگر رفت توئی یار بینی که عیانست ز پیدا و نهفت رودر آئینه دل گفت نماییم دگر زین سخن جان اسیری چو گل تازه شکفت اسیری لاهیجی