اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۴: خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خورشید رخت از همه ذرات چو پیداست بروحدت تو جمله جهان شاهد و گویاست بی بهره ز دیدارتوشد دیده اعمی بینا بجمال رخ تو دیده بیناست بر بحر قدم نقش حبابست مراتب ظاهر همه موجست و حقیقت همه دریاست ذرات جهان ظاهر و باطن بحقیقت از نور تجلی جمال تو هویداست از باده توحید دلم مست مدامست جانم ز فروغ رخ تو واله و شیداست چون غیر تو در صورت و معنی نتوان یافت پس این همه تغییر و تفاوت ز کجا خاست حیران جمال رخ یار است اسیری زان فارغ و آزاده ز دنیا و زعقباست اسیری لاهیجی