اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۸۲: خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواهی که دیده باز کنی بر جمال دوست بیرون کن از درون دلت هرچه غیر اوست شد در میانه هستی تو پرده حجاب ورنه همیشه با تو دلارام روبروست دریا دلی که جرعه جانش بود محیط مستی او کجا زمی جام یا سبوست نقش دوئی بدیده احول اگر نمود اما بچشم اهل نظر آن یکی نه دوست هر لحظه روی تو چو نماید جمال تو مارا چو حسن تو همه دم عشق نو بنوست رخسار دوست آینه صاف و روشن است بنگر که عکس جمله عالم عیان دروست جانا چه دیر دیر نمائی بما جمال دیدار تو همیشه دلم را چو آرزوست جانم چو دید حسن تو پیدا ز روی خوب زان رو همیشه مایل رخساره نکوست بویی ز وصل دوست نیابد اسیر یا جانی که در جهان همه مایل برنگ و بوست اسیری لاهیجی