اسیری لاهیجی
غزل ها
شمارهٔ ۷۱: بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بنمود حسن دوست ز ما آنچنانکه هست آمد عیان بصورت ما هر نهان که هست آئینه ساخت عالم و خود رابخود نمود عکس جمال اوست نهان وعیان که هست کونام و کو نشان زغیر وکجا هست غیر یارست ظاهر از همه نام ونشان که هست از جلوه های حسن تو بنمود نقش غیر زین بود فتنه دو جهان در میان که هست او بود جمله عالم و عالم بر آن که نیست عالم نبود و خلق جهان راگمان که هست چون حسن تو بنقش جهان کرد جلوه ظاهر نمود این همه کون ومکان که هست دیدم بچشم جان ز سر ذوق واز شهود پیدا جمال روی تواز هر جهان که هست هرجا که بود، خانه عشق تو دیده ام بتخانه و مساجد و دیر مغان که هست زاهد مگو که غیر اسیری است یار ما مارا بیار خویش گذار آنچنان که هست اسیری لاهیجی