خیالی بخاری
غزل ها
شمارهٔ ۲۸۶: آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آه کز زلفت اسیر بند زنّار آمدم وز خطت در حلقهٔ سودا گرفتار آمدم می زنم از دست غم بر پای دیوار تو سر وه که در عشق تو آخر سر به دیوار آمدم از سرشکم آب رویی بود امّا بر درت ریخت آبِ روی من از بس که بسیار آمدم سالها در خدمت پیر مغان بردم به سر تا یکی از محرمان کوی خمّار آمدم نقد جانِ من سراسر در سرِ کار تو شد مدتی پروردمش تا عاقبت کار آمدم من در اول چون خیالی طوطیی بودم خموش کآخر از آیینهٔ رویت به گفتار آمدم خیالی بخاری