خیالی بخاری
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۶: گوهر اشکم که راز دل هویدا می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوهر اشکم که راز دل هویدا می کند ز آن نشد پنهان که بازش دیده پیدا می کند اشک اگر بی وجه ریزد آبروی ما رواست چون به رو می آید آخر آنچه با ما می کند نافه گر برد از خطت عطری به صد خون جگر رو سیاهی بین که چونش باز رسوا می کند ختم شد بر دیده طرز راست بینیّ و هنوز جان به فکر سرو قدّت کار بالا می کند عقل از سرّ دهانت ذرّه یی آگه نشد گر چه عمری شد که فکر این معمّا می کند خیال سروِ بالایت خیالی را مدام عندلیب جان هوای باغ و صحرا می کند خیالی بخاری