خیالی بخاری
غزل ها
شمارهٔ ۱۹۱: سریر فقر که با هیچ پادشا ندهند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سریر فقر که با هیچ پادشا ندهند عجب نباشد اگر با من گدا ندهند بیا که آنچه به رندان ره نشین دادند به محرمان درِبار کبریا ندهند چو می دهند زکات از کرم به مسکینان مرا که از همه مسکینترم چرا ندهند نمی زنیم دم از آب روی تا در عشق ز گریه غایت مقصودِ ما به ما ندهند گمان مبر که بپرسند از گناه کسی نخست مژدهٔ عفو گناه تا ندهند گهی که خوان عنایت کشد خیالی عشق مرا بگیر نصیبی اگر تو را ندهند خیالی بخاری