خیالی بخاری
غزل ها
شمارهٔ ۳۸: با شمع چو گفتم که نشان غم دل چیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با شمع چو گفتم که نشان غم دل چیست از سوزِ دل سوخته آهی زد و بگریست گیرم که شوم ز آب خِضر زندهٔ جاوید چون خاک نشد در ره تو خاک بر آن زیست جایی که نهالِ قد رعنای تو باشد گر سرو چمن باشد و نی هر دو مساویست باشد که سگ کوی تو بر دیده نهد پای ما را هوس این است از او پرس که بر چیست شوخی که کشد تیغ جفا غمزهٔ یار است یاری که از او خون خیالی طلبد کیست؟ خیالی بخاری