سراینده فرامرز نامه
فرامرزنامه
بخش ۱۷۷ - رسیدن نامه زال به فرامرز و احوال پرسیدن از فرستاده از جنگ بهمن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ازو نامه بستد فرامرز راد بخواند و ببوسید وبر سرنهاد زدیده ببارید خوناب چند دل از گردش چرخ گردان نژند که بر ما به یکباره پشت آورید چنین روزگاری درشت آورید پدر،کشته ودودمان،مستمند پسر،زارگشته،نیایش به بند همان سیستانی که گرشاسب کرد از آن شاه بهمن برآورد گرد اگر من زکابل گریزان شوم همان به که در خاک،ریزان شوم به نام بلند ار برآید روان به از زنده در تنگ تا جاودان گریزنده گر نام کردی بلند بدی پیش پیشینیان ارجمند پدر بود خود،پهلوان سوار گریزان نگشتی ز اسفندیار زبهمن نشاید گریزید پس دوباره به گیتی نمرده است کس بگفت این و پوینده را پیش خواند زبهمن سخن ها برو چند راند که او بر در شهر،جایش کجاست به دست چپ و یا سوی دست راست بدو گفت پوینده کای نامدار سرسرکشان صفدر نامدار زمین است پنجاه فرسنگ بیش که لشکر نشاندست آن تیره کیش چپ و راست شهر و همه دشت بر همه لشکر بهمن است سر به سر به کردار مور وملخ،آن سپاه گرفتند بر سیستان،جمله راه تو پند نیایت شنو ای پسر سوی هندوان شو همن نیزه ور که از بهمن سرکش تیره خوی نیابی رهایی همی چاره جوی جهان پهلوان گفتش ای نیک مرد تو اکنون سوی شهر خود بازگرد که من سوی کابل شوم بی درنگ نیم در خور بهمن تیز چنگ سراینده فرامرز نامه