سراینده فرامرز نامه
فرامرزنامه
بخش ۴۷ - جنگ فرامرز با گلنگوی (و) گرفتار شدن به دست فرامرز در صف جنگ
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
فرامرز گفت این نبرد منست دلیری چنین نیز خورد منست ببینم که چون برخروشد همی چو پیل دمنده بجوشد همی چو باد اندر آمد به میدان اوی دژم گشته آن چهر خندان اوی گلنگو یکی نیزه بازی گرفت کجا پهلوان ماند از او درشگفت فرامرز گفت ای دلاور چه بود بدین بازیت من نخواهم ستود به میدان فراشد یکایک دلیر دو تا شد به بازی چو چنگال شیر ز زین اندر آورد کوه سیاه ببردش همیدون به نزد سپاه به نوشاد بسپرد و گفت این دلیر به میدان خرامید مانند شیر به میدان بسی لاف زد جنگجوی زچنگال شیر اندر آورد روی فرستش هم اکنون سوی ماه چهر که با او نشیند زمانی به مهر بگو تا برندش به کردار تیر که دانم ندارد زبانو گزیر بدو آفرین کرد نوشاد هند که از موج تیغت چو دریای سند ندارد همی شیر و پیل و نهنگ چه باشد چنین دختر کید هند دل کید خون شد از آن پرهنر به دل گفت کاین شیر پرخاشخر نباشد بجز بچه پور زال نبینی چه سانش برآورده یال به اروند گفت ای برادر ببین نیاید بدین سان گوی بر زمین نزیبد بجز تو هم آورد اوی دگر کس نبینم هم آورد اوی به میدان همی شد دوان شاه هند ابا گرز و کوپال و هندی پرند خروشید کای نره شیر و پلنگ که شیران همی بر ربایی به چنگ هم آوردت آمد تو دل سخت کن دل از بوم ایران بپردخت کن فرامرز رستم زجا بردمید زقربان کمان کئی برکشید سراینده فرامرز نامه