ابن یمین
قطعه ها
شمارهٔ ٧٧۶ - القطعه فی المشعله: ای زده صد طعنه شمع روی تو بر مشعله - آتش افتاده ز تاب عارضت در مشعله
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای زده صد طعنه شمع روی تو بر مشعله آتش افتاده ز تاب عارضت در مشعله تا نمییابد فلک پروانه از شمع رخت بر نمیافروزد از خورشید خاور مشعله از فروغ شمع رویت بزم میگیرد صفا افتد اندر سوز و تاب از رشک در بر مشعله پرتوی از شمع رویت گر نگشتی آفتاب کی توانستی که بودی نورگستر مشعله با رخ چون روز و زلف چون شبت نسبت کنم گر بتابد از میان دود عنبر مشعله نسبتی روشن برویت گر ندارد پس چرا تیره شب دارد رخی ز آنسان منور مشعله رخ نهد بر خاک پیش لعلت آب زندگی دل کند از رشک رویت پر ز آذر مشعله تا خیالت شبروی آسان کند در پیش او میفروزد آسمان از ماه انور مشعله گر کنی دور از رخ چون روز روشن پرده را در شبستان نیز نیفروزند دیگر مشعله آمد اندر راه عشقت گرم از آنشب تا بروز بر درت باشد بتا مانند چاکر مشعله هر شبی ابن یمین بیند رخ چون روز تو در نظر دارد چراغ از ماه و از خور مشعله شمع روی تست آن کآتش ز دست جور او میکند در بارگاه شاه بر سر مشعله شاه عالم آنکه تا دم میزند در بندگیش خسرو آسا میرود با افسر زر مشعله ابن یمین