ابن یمین
قطعه ها
شمارهٔ ۵٩١: پیشتر زین چند گاهی دل پریشان داشتم - خود چه میگویم ز دل صد رنج بر جان داشتم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیشتر زین چند گاهی دل پریشان داشتم خود چه میگویم ز دل صد رنج بر جان داشتم یوسف مصر کرم را از تکسر شکوه ئی بود و من یعقوب وش دل بیت احزان داشتم آن علی علم حسن سیرت علاءالدین حسین کز غم او چشم و دل گریان و بریان داشتم بسکه بر خاطر ملالت بود مستولی مرا همچو گنج آرامگه در کنج ویران داشتم از جفای چرخ چوکانی دل آزرده را بر سر میدان غم چون گوی گردان داشتم گر چه بر من ز آن تکسر گشت رمزی آشکار لیک چون خوش نامدم از خویش پنهان داشتم ور چه یکساعت نبودم دور ازو بی درد دل لیکن از دیدار او امید درمان داشتم منت ایزد را که دیدم در زمان صحتش گشته ایمن ز آنچه دل از وی هراسان داشتم بعد ازین شکرست چون ابن یمین کارم از آنک حاصلم شد هر چه چشم آن ز یزدان داشتم گر بماضی شرح دادم اختصاص خود بدو ظن مبر کانحال ماضی بد که من آن داشتم داشتم در دل هوای او و خواهم داشتن تا ابد چون دائم او را رکن ایمان داشتم ابن یمین