مختاری غزنوی
شهریار نامه
بخش ۵۹ - خبردار شدن لهراسپ از کشتن جهن گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو رستم برفت از در شاه نو بشد باغ ایران پر از خارخو پس آگاهی آمد به لهراسپ شاه که شد کشته جهن سرافرازگاه بدست ستمکاره ارجاسپ شاه برفتست زین روی لهراسپ شاه چنان جهن را کشت از کار چیست بپرسید لهراسپ ارجاسپ کیست بگفتا که ای شهریار جهان که شد آشکارا چنین از نهان مگر شیده را بود در روزگار یکی پور ارجاسپ شاهوار میان ددی جهن یل کینه خواست جهان را شد از کینه از حب راست سه جنگ گران شد میان شان بدشت دو بهر سپه سوی ارجاسپ گشت به جنگ سوم در سر آفتاب سر بخت جهن اندر آمد بخواب بریدند ترکان چینی سرش فکندند بر خاک و خون پیکرش شد آن یادگار یل افراسیاب کنون چون که بیدار گشته ز خواب یکی قلعه از روی افکنده پی ابا نامداران فرخنده پی به توران در آن روی آهن نماند کزین باره بر باره کین نراند پی باره از روی و آهن کنند که در قلعه روی مسکن کنند بدانگه که آن قلعه بنیاد کرد چو روبان درش نام آباد کرد چو پردازد ازباره آهنین نهند از برباره بادزین پی کین توران به ایران کشد سپه سوی شاه دلیران کشد چو بشنید لهراسپ ترسید سخت بلرزید بر خود چه شاخ درخت طلایه فرستاد بر سوی راه که گر آید از راه توران سپاه از آن آگهی پیش شاه آورند مبادا که ترکان سپاه آورند پس آگاهی آمد به ارجاسپ شاه که بنشست در بلخ لهراسپ شاه تهمتن بشد سوی خاور زمین تهی ماند ایران ز گرد گزین سپاهی ز ترکان فراهم کشید کاز گردشان شد جهان ناپدید زچین و ز خلخ طلب کرد مرد بایران زکین رای آهنگ کرد یکی دیو بد پور فولادوند دلیر و سرافراز و بالا بلند مختاری غزنوی