ابن یمین
قطعه ها
شمارهٔ ١۶٠: ما را شکایتیست ز گردون دون نواز - کانرا چو دور او سرو پائی پدید نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ما را شکایتیست ز گردون دون نواز کانرا چو دور او سرو پائی پدید نیست بس ماجری که خاسته بینم زهر کنار واندر میان جمله صفائی پدید نیست کردم نگاه در گل و بلبل بباغ فضل در هیچ فصل برگ و نوائی پدید نیست شد کارگاه فضل بدستان روزگار وین غم بتر که عقده گشائی پدید نیست گفتم بعقل جان نبرم از ره مخوف زیرا چو عقل راهنمائی پدید نیست دیدیم و آزموده بکرات حال عقل زو نیز هم اصابت رائی پدید نیست از خود طلب مراد خود ایدل که غیر تو در خانه هیچ خانه خدائی پدید نیست گردون بمهرت ار چه که دل گرمئی دهد مغرور آن مشو که وفائی پدید نیست ایدل علاج تو گر ازاینسان کند فلک دمساز درد شو که دوائی پدید نیست در شام غم بظلمت دلگیر خوش برای کز صبح خرمیت ضیائی پدید نیست از خشکسال مکرمت اغصان فضل را در هیچ فصل نشو و نمائی پدید نیست ابن یمین کرم مطلب در جهان که آن عنقای مغربست که جائی پدید نیست ابن یمین